معنی عبادتگاه درویشان

حل جدول

لغت نامه دهخدا

عبادتگاه

عبادتگاه. [ع ِ دَ] (اِ مرکب) عبادتگه. جای پرستش و عبادت. سجده گاه. معبد. مزگت. (ناظم الاطباء). عبادتخانه. آنجا که خدا را در آن بپرستند: و عبادتگاهی ساخت و مردم را خداپرستی آموخت. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 28).
ز سمرقند بسی کس به دعای تو شدند
به زیارتگه کاشان و عبادتگه اوش.
سوزنی.


درویشان

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان پشتکوه بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 35هزارگزی شمال باختری اردل و 6هزارگزی راه دوپلان به ناغان، با 231 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است و زیارتگاه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان باغ ملک. کنار راه اتومبیل رو هفتگل به ایذه. آب آن از رودخانه ٔ زرد و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان وفس عاشقلو بخش رزن شهرستان همدان. واقع در 112هزارگزی جنوب خاوری قصبه ٔ رزن و 15هزارگزی جنوب خاوری کمیجان، با 612 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. بنای امامزاده قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری نکا، با 350 تن سکنه آب آن از رودخانه ٔ نکا و راه آن فرعی و از طریق زرندین به نکا است. آبادی کوچک سه کیله در 5هزارگزی جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش حومه ٔ شهرستان سنندج واقع در 27هزارگزی جنوب باختری سنندج و 3هزارگزی جنوب بزرآب، با 140 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان ایلی تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. واقع در 45 هزار و پانصد گزی جنوب خاوری مهاباد و 23هزارگزی خاور راه شوسه ٔ مهاباد به سردشت، با 379 تن سکنه آب آن از سیمین رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

درویشان. [دَرْ] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان. واقع در 4هزارگزی جنوب خاوری صحنه و یک هزار و پانصدگزی راه شوسه ٔ کرمانشاه همدان، با 180 تن سکنه. آب آن از سراب بید سرخ و چشمه است و از راه آن اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ عمید

عبادتگاه

جای عبادت، محل پرستش، معبد،

واژه پیشنهادی

عبادتگاه

نیایش خانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

عبادتگاه

بیعت، پرستشگاه، خانقاه، صومعه، عبادتخانه، کنشت، مسجد، معبد

فرهنگ فارسی هوشیار

عبادتگاه

سجده گاه، معبد، عبادتخانه

گویش مازندرانی

درویشان

از توابع دهستان میان دورود بهشهر

معادل ابجد

عبادتگاه درویشان

1074

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری